موکوتاه
موهاي دخترك رو سپرديم به قيچي آرايشگر.البته قيچي و شونه خودمونو برديم داديم دستشون و ازش خواستم مدل توپي موهاشو كوتاه كنه.
البته بنده ميتونستم اين كار رو انجام بدم ولي بدليل سررفتن حوصله خانم خانما و جابجا كردن كله مباركشون ريسك كردن صلاح نبود ولي هر چي باشه از خانم آرايشگر كه براي اولين بار بود ميديدش اندكي تا قسمتي رودربايستي داست و عين يه آدم بزرگ با شخصيت نشست روي صندلي مخصوص و اجازه داد موهاش شونه و تقسيم بشه البته كمي هم اشك اومد توي چشماي دختركم كه دلم آتيش گرفت .منم پشت سر هم واسه مشغول كردنش انواع و اقسام ترفندها رو بكار بردم.بعرضتون برسونم نتيجه بدك نبود و ما حالا يه دختر موكوتاه داريم كه احساس ميكنم سالها بزرگتر شده
اين روزها خيلي بيشتر ميفهمه.بزرگتر شده.جوابهاي قشنگي به ما ميده.راحت هر حس و نظري داره رو بزبون مياره و شده بهترين همدم من.خدايا باورم نميشه !