امي تيسامي تيس، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

امی تیس،فرشته ما

یه توصیه مهم به خودم

1390/12/11 10:20
نویسنده : مامان
352 بازدید
اشتراک گذاری

هروقت دخترک دوست نداره بهم ریختنهاشو مرتب کنه(میدونه که باید اینکاروبکنه ولی وقتی دلش خواست میکنه) و بهش تذکر میدم و احیانا بعد از یه زمان طولانی که گذشت و دیدیم حرفمون کشکه غری هم بزنم

 یا اینکه بخواد دقیقا طبق سلیقه مامان بابا رفتار کنه که فرداش که بزرگترشد برای یه کار جزئی هم وابسته من باشه و جلوی همه بیاد ازم اجازه بگیره این احساس بد سراغم میاد که چی ... خوبه كه سربزیر و کمرو بشه؟ بخاطر اينكه من اذیت نشم؟ که بچگی نکنه؟ اینه که از خودم بدم میاد و سعی میکنم جوری بهش توضیح بدم که اگه دید درسته و خواست اون کار و بکنه نه صرفه بخاطر اینکه من بهش گفتم و دلم میخواد.

دیشب ساعت 12 میخواستم بخوابم.منزل مامانم بود و ساعت 10:30 شب با باباش اومدن خونه.نشسته بود پای نقاشی.ازم پرسید میخوای بخوابی؟گفتم آره.با عجله دستای کوچولوشو با پاستل نقاشی روی صفحه تکون میداد که خونه زردش با اون خورشيد طلايي زودتر تموم بشه.فهمیدم داره عجله ميكنه.و ازش دلیلشو پرسیدم و گفت آخه تو میخوای بخوابی.دوست دارم تو مسواک برام بزنی.پیشش نشستم و بهش گفتم آروم و با حوصله کارتو انجام بده من منتظر میمونم.از خودم بدم اومد این بچه رو سر خوابیدن شب با استرس بارآوردم.حالا نیم ساعت بیدار موندن منو نمیکشه ولی درعوض نمیدونین چه نقاشی خوشگل معناداری برام کشید و چقدر چشماش از خوشحالی برق زد .بعد هم با آرامش كاراي قبل از خوابشو انجام داد وتوی بغلم بعد از دوسه تا شعر آروم خوابید.خداکنه بتونم با حوصله و شادی و آرامش بزرگش کنم نه با بیحوصلگی و عصبی شدن.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان احسان
13 اسفند 90 8:34