امي تيسامي تيس، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

امی تیس،فرشته ما

سوالات عجیب

1391/11/8 9:40
نویسنده : مامان
1,225 بازدید
اشتراک گذاری

سوالات متناوب دختركمون توي اين روزها :

-          مامان؟من چقدر كوچولو بودم كه توي دلت جا شدم؟ و هر چيز ريز رو ميبينه ميگه يعني اندازه اين؟و من براش توضيح ميدم حتي از اين هم كوچيكتر اندازه يه لوبيا و اون با ناز ميخنده و خودشو بهم ميچسبونه

-          مامان چرا  بعضي خونه ها بچه هاشون زيادن؟اما من فقط يكي ام(نمونه اش هم سريال ميلياردره كه اين شبها پخش ميشه و دو سه تاخواهر برادر رو كنار هم ميبينه)

-          يكي دو بارهم به حالت انتقاد و با بغض و گريه اعتراض كرده كه چرا مثلا بچه هاي عمه دو تا هستن و خواهربرادر دارن اما من خودم تنهام. اونها دوتا بچه  از شكم مامانشون بيرون اومده و من فقط خودم تنها...

-          مامان يه كم تپل شدي ني ني توي دلت اومده؟!

-          چه جوري من كه كوچولو بودم حالا اينقده شدم؟

-          مامان كي تولدمه؟چند روز ديگه مونده؟مامان برام جشن تولد توي مهد ميگيري؟قبلش هم به بچه ها ميگي فردا تولد امي تيسه كه بدونن؟

-          مامان كي ميريم پيش خاله؟چند روز ديگه ميشه؟

و اين روزها در تدارك سفر به ديار خاله است و داره تمرين انگليسي ميكنه كه بقول خودش اونجا بتونه صحبت كنه و مشكلي نداشته باشه!!!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

عماد
9 دی 91 23:49
دختر مهربان، آروم و البته با سیاستیست خدا نگهش داره براتون
شیلا مامان رومینا
10 دی 91 12:05
پس به سلامتی سفر در پیشه از الان بگم انشاا... حسابی خوش بگذره
مامان آنیسا
12 دی 91 1:00
ای جانم عزیز دلم!وروجک شیرین زبون
مامان خورشيد
13 دی 91 8:43
خب خانومي دست به كار شو ديگه. خواهري برادري. ولي واقعا همتي مي خواد. خورشيد خوشبختانه دلش به پسرداييش مهرشاد خوشه و اونو داداشش مي دونه و ديگه از من نمي خواد. مسافرت خوش بگذره و به سلامتي بگرديد و خوش بگذرونيد.