امي تيسامي تيس، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه سن داره

امی تیس،فرشته ما

دخترک 4 سال و 11 ماه و 22 روزه

1391/10/24 8:18
نویسنده : مامان
1,079 بازدید
اشتراک گذاری

دلم ميخواد بنويسم

از تمام حسهايي كه اين روزها داشته و دارم

از 4 سال و 11 ماه و 22 روزگي دخترك نازم با اون دستاي كوچولو و گرم... با اون نگاه دقيق و مهربون... با اون موهاي پرپشت بور كه هرازگاهي دوست داره با بافتهاي ريز و كش موهاي تهشون مدلشون تغيير كنه و روز بعد با  بازكردن و فرشدنشون.. ديگه خودش ياد گرفته از پارتيشن كنار آينه روشويي ژل موي پمادي رو بياره و من دستامو مرطوب كنم و مقداري بماله كف دستام و من موهاشو رشته رشته و مرتب كنم...

دلم ميخواد اينجا چيزهايي بنويسم كه  هرچند فراموش نميكنم ولي ممكنه تاريخشون پس و پيش توي ذهنم ثبت بشه...

هميشه از بزرگ شدت استخونهاي مچ دست و انگشتها و رويه دستش ميفهمم يك ماه ديگه به سنش اضافه شده و اين تغيير تدريجي رو با لذت خاصي نظاره گرم.

دخترك ناز من چه حرفايي كه نميزنه...حرفهايي كه واقعا فكر ميكنم اينها رو از كسي يا جايي قبلا شنيده و اون داره تكرارشون ميكنه ولي از خودشه...

قد ميكشه ...رشد ميكنه...حرف ميزنه...شعر ميخونه...عقيده خودشو ميگه...محبت ميكنه...بسيار مهربونه... نقاشي ميكنه بسيار زيبا و بزرگتر از سن خودش و تا تموم نشه از پاي اون تكون نميخوره...اما بسيار بدغذاست...هيچوقت چيزي كه بهش ميدي تا خودش نخواد و براش دوست داشتني نباشه محاله به دهن بذاره... دوست داره با وجود نزديك شدن به ورودش به 6 سالگي هنوز كاراي اوليه شو من انجام بدم زماني كه توي خونه و كنار منه...من توي دستشويي بشورمش..گهگاه من دستاشو بشورم...من براش مسواك بزنم...من توي لباسا كمكش كنم... معمولا با وجود اماده كردن سرويس غذاش به بهانه هاي مختلف بلندم ميكنه...هنوز نميدونه مادرش هم به آرامش و استراحت نياز داره... خلاصه كه اينم از روزگار ما با اين دخترك فرشته كوچولوي خونه مون...

خدايا شكرت كه تمام وجود اين بچه سلامته و همه چيز رشدش به روال عادي داره جلو ميره!

الهی شکر!

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)