گزارش ماموریت !
عرض به خدمتتون که امی تیس اولین تجربه بدون مامان موندن واسه دو سه روز رو تجربه کرد اونهم در کنار مادرجونش.شرایط کاریم طوری نبود این بار همراهم بیاد و میدونستم اذیت میشه از طرفی بابایی هم میگفت این بهترین موقعیته که اگه سفر دوتایی داشتیم ببینیم میتونه کنار بیاد یا نه؟
شکر خدا تجربه موفقی بود البته که دخترک هرازگاهی سراغ منو میگرفته و بهش میگفتن من توی اداره هستم و هربار توی تلفن میگفت مامان یه ساعته دیر کردی پس کی میای؟
و موقع خواب هم که واقعا وابسته منه بهشون گفته زنگ بزنین مامانم بیاد پیشم میخوام بخوابم
خلاصه که دلمون کباب شد، رفتیم و برگشتیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی