امي تيسامي تيس، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

امی تیس،فرشته ما

اولین روز پیش دبستانی

دخترکم! ٣١ شهریور١٣٩٢ اولین روز شروع مقطع تحصیلیت خواهد بود و تو پیش دبستانی رو شروع خواهی کرد. همینجا بهت تبریک میگم و سالهای خوب و خوش و شادی رو برات آرزو دارم که روزبروز دانشت بیشتر بشه.بگی و بخندی و درس بخونی.یاد بگیری و یاد بدی....تا برسی به جایی که هیچوقت نمیتونم برات تصور کنم و منو غرق افتخار کنی...که خوب باشی و خوب بمونی...به فکر انسانهای دیگه باشی و تا میتونی براشون کاری کنی که تاثیرهای خوب توی زندگیشون بذاره...که همه دوستت داشته باشن و خدای خوبمون از تو راضی باشه و این اوج انسانیت خواهد بود... قدمهای کوچولوت با اون لباسهای سرخابی و پوشش اجباری زودتر از موعد و کوله پشتی سبکت رو با یه دنیا  عاطفه درون قلب ناز و م...
30 مهر 1392

بدون عنوان

دخترك ما ديگه خيلي بزرگ شده ...حرفهاي گنده ميزنه...نظرات قلمبه سلمبه ميده...اصطلاحات جديد رو توي حرفاش مياره...برنامه ميريزه برامون...فقط با سليقه خودش لباس ميپوشه...تصور كنين يه جاي رسمي كه قراره بريم و سبك لباس پوشيدن خانوم فانتزي و فشن باشه مثلا...خدا ميدونه چه حرصي ميخورم من ولي خوب ديگه خودمو قانع ميكنم!!! براي پيش دبستاني هم اسمشو توي يه مدرسه خوب ثبت كردم كه با پيش دبستاني شروع ميشه و با دبستان ادامه داره، برخلاف مهد كه به پيش دبستاني ختم ميشه  و البته دليل اين كار هم ياد گرفتن و تمرين كردن نظم و ترتيب لازم به فرم مدرسه رفتنه(قطعا به دلايلي بعدها آوانسهايي مثل سفر و ... بهش خواهيم داد و نميخوام مثل دبستاني باهاش برخورد كنم) ك...
29 مرداد 1392

كلاسها

كلاس باله همچنان ادامه داره دخترك بخاطر اينكه با صفحه و مهره هاي شطرنج آشنا شده و يكي دو دور باهاش با توضيح بازي كردم عاشق اين بازي شده و به ليست علاقمندياش اضافه كرده كه كلاس ثبت نامش كنم خودم هم بسيار دوست دارم اين ورزش فكري رو كه آدمو شاداب و زنده و فعال نگه ميداره و حتما براش برنامه ريزي ميكنم در طول عمرش با تلاش و همت و آموزش قوي بتونه يه شطرنج باز عالي بشه شنا هم توي برنامه ما هست فقط حواسم هست طوري برنامه ريزي كنم براش كه به استراحت و بازي و تفريحش لطمه نخوره
5 تير 1392

باله

دخترک ما از دیروز اولین جلسه کلاس باله رو شروع کرده و بسیار مشتاق این کلاس بوده این اولین کلاس رسمی(!) بعد از مهدکودکه که داره میره کلاسهایی که تابحال از سن ٣ سالگی رفته نقاشی،زبان انگلیسی،سفالگری،کار با ابزارآلات برای تقویت قدرت خلاقیت بوده که مجری اونها مهدکودک بوده دیدن اون فرشته های معصوم و ناز توی اون لباسهای چیندارکوتاه و اون کفشای مخصوص و اون حرکتهای نرمشون واقعا لذت داره موهای خانوم کوچولومونو بخاطر بلندیش که توی دست و پاش نباشه بفرم بالرینها براش شینیون کلاسیک کردم.خداروشکر داره بهش خوش میگذره! ...
5 تير 1392

پای سوسک

مکالمه بنده با دخترکم در حال درست کردن سالاد ماکارونی برای ناهار امروز مهد کودکش هستم بعد از سفارش شام ایشون که نودل بود(کیف میکنین تنوع غذایی ایشونو!!!) اون :مامان ! تو میدونی چرا اون توپ هندونه ایم ترکیده؟همون که پسرعموم بهم داده توی حیاط باهاش بازی کردم؟ من:خوب ممکنه خورده به لبه تیزی یا تیغ گلهای رز باغچه مون اون(درحالیکه دستاش از پشت به کمرشه و ژست بزرگانه ای گرفته)نه بابا..این چیزا نیست.یه سوسکی از توی حیاطمون رد شده پاشو زده به توپم!!! (و بعد هم نگام کرد و در رفت) منو میگی از اینکه این نیم وجبی اینطوری منو سرکار گذاشته بود مونده بودم.وروجک...شروع کرده به دست انداختن من ...
8 خرداد 1392