امي تيسامي تيس، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه سن داره

امی تیس،فرشته ما

واکنش

واکنش امی تیس دربرابر خاله عزیزش که در شرف ازدواجه: امی تیس: مامان! من اصلا خاله رو دوست ندارم(درحالیکه جونش به جون خاله بسته است) من:چرا عزیزم؟ - :آخه خاله داره مادرجون و دایی رو تنها میذاره و ازدواج میکنه - : خوب شما هم بزرگ بشی ازدواج میکنی اونوقت میاین پیش من... - : نه (در حالیکه اشک توی چشماشه)اصلا من ازدواج نمیکنم.همش پیش تو می مونم.تا من بمیرم و تو بمیری همش پیش تو می مونم و من با خودم میگم کاش این مکالمه رو ضبط میکردم و سر وقتش پخش میکردم!   ...
21 شهريور 1391

باز دریا و آب شورها....

یه بار دیگه توی این گرمای فوق العاده هوس جزیره کردیم و دریا و به قول دخترک آب شورها و برنامه مون جور شد این بار دخترک با آمادگی کامل(دو دست مایو و عینک شنا و قایق و تشکیلاتش)راهی دریا شده بود صبح که از خواب بلند میشد میگفت کی میریم آب شورا .... تا زمانی که در ساعات شب میشد ببریمش. خداروشکر به اون خانم که خوش گذشته و حسابی همراه با بابا شنا کردن.دروغ چرا من زیاد اهل آب و شنا و دریا نیستم.از دیدن دریای بزرگ و تا زانو توی آب بودن بیشتر لذت میبرم.  
1 شهريور 1391

علی ای...

خوب شعر بعدی دخترک ما اینه : علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را .... هر جاش هم مکث کرد مجبوریم از اول گوش بدیم.یه اجبار لذت بخش!
19 مرداد 1391

شعر مولانا

از هفته گذشته هی دیدم دخترکمون زمزمه میکنه: بود بقالی و وی را طوطی       خوش نوایی سبز گویا طوطی در دکان بودی نگهبان دکان        نکته گفتی با همه سوداگران ... و روزبروز تعداد بیتهایی که میخوند بیشتر میشد.نمیدونین با چه مسرتی من و پدر ساکت میشدیم و مشغول شنیدن و ذوق میکردیم. فهمیدم حتما توی مهد یادش دادن.زنگ زدم و کلی تشکر کردم که تداوم داشته باشه. پارسال قبل از خواب بعدازظهرش براش حافظ میخوندم.درسته که معنی شعر و کلمات رو نمیفهمید ولی آهنگ شعر آرومش میکرد و همینکه گوشش آشنا میشد برام کافی بود.بعد اینکار و رها کردم به این دلیل که شاید براش سنگین باشه و بهتر دیدم از ه...
24 تير 1391

عکس (2)

 اینم سری بعدی عکسهای امی تیس در فروردین ١٣٩١:  سالن بولینگ-کمک به بابا و مامان برای جمع آوری توپها جونم براتون بگه من یک عدد خاله قزی هستم که... وقتی دخترک ما بعد از کلی بازی و شیطونی در منزل مادرجون به خواب میرود... ...
16 خرداد 1391

عکس(1)

چند تا عکس از امی تیس در فروردین امسال عاشق جک و جونور و طبیعت و مهربون با هر چی موجود زنده در حال عکاسی با دوربین عمو مهدی با همکاری پدر سلام.منو ببینین!البته بقیه من توی چادره!     ...
16 خرداد 1391